بسم الله الرحمن الرحیم
"یا صاحب کل نجوا"
انسان موجودی دو مرحله ای
انسان موجودی دومرحلهای است. داستان ساحرانی که رویاروی موسی ایستادند، گواه وجود این دو مرحله در انسان است.
قَالُواْ لِفِرْعَوْنَ أَ ئنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن کُنَّا نحَنُ الْغَالِبِینَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذًا لَّمِنَ الْمُقَرَّبِین……فَأَلْقَوْاْ حِبَالهَمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قَالُواْ بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَلِبُون»
حدود همت ساحران، اجرت است و بالاترین ارزش از نظر آنها، عزت فرعون است که به آن سوگند میخوردند. اما پس از مشاهدة بلعیده شدن ابزار آنان به وسیله عصای موسی؛ فَأُلْقِىَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ رَبِّ مُوسىَ وَ هَارُون.
در این هنگام، فرعون اعتراض میکند که قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکمُ مِّنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِین.
در این حال، ساحران، مسئلة انقلاب الیالله را مطرح میکنند، و کشته شدن را پدیدة بیاهمیتی میدانند و تنها رضای خدا را مهم میشمارند.
در مرحلة پیش از انقلاب، اینگونه انسان بجز مزد، نمیخواهد و بجز توانمندی بیدادگران نمیبیند. اما پس از مرحلة انقلاب، بجز قدرت خدا نمیبیند و بجز رضای او نمیخواهد.
مشابه این مطلب کتاب تدوینی را انسان در شکوفایی جانداران چند مرحلهای میبیند. برای نمونه، کرم ابریشم با مرحلة کرمی و مرحلة پروانهای بنگریم که نوعی انقلاب است. مرحلة پیلهای، واسطة بین دو مرحلة کرمی و پروانهای است.
ساحران پیش از انقلاب، در مرحل کرمی و پس از انقلاب، در مرحله پروانه ای هستند. مرحله پیله ای آنها، تفکر قبل از سجده آنهاست.
باز قرآن میگوید: أَ فَلَمْ یَسِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَتَکُونَ لهَمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بهِا أَوْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بهِا فَإِنهَّا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَاکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُور اگر سیر در ارض، مرحلة پیلهای انسان پنداشته شود، داشتن قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بهِا...، مرحلة پروانهای انسان بوده و دورة پیش از سیر فیالارض را که تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُور باشد میتوان مرحلة کرمی انسان پنداشت.