نجوا

یا صاحب کل نجوا

نجوا

یا صاحب کل نجوا

۲ مطلب با موضوع «از کتاب انسان شناسی» ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم

"یا صاحب کل نجوا"

در آیه ی "إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا إِلَّا الْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَاتهِِمْ دَائمُون‏" انسان طبیعت است نه انسان فطرت.
مصلین که در این آیه استثنا شده‌اند، انسانی‌هایی هستند که نمازی را بجای می‌آورند که زبان حال فطرت است و این امر در نماز، از باب زبان حال است و مقام انسان، زیرا اگر استیلای فطرت بر طبیعت باشد، چنین است و گویی انسان در دورة انزوا و غروب فطرت یا پیش از تحرک و تسلط فطرت، در خاکدان طبیعت محدود است و یا به دلیل بی‌اعتنایی و بی‌توجهی به فطرت، چشمة وجود انسان که از مبدأ قدرت و حیات جوشیده، خشکیده است، زیرا هیچ موجودی بدون این جوشش، امکان پیدایش نداشته است. اکنون این آب که در چشمه گرد آمده، می‌توان به منزلة طبیعت، و مجرایی که چشمه را به منبع وصل کند، به منزله فطرت پنداشت. چگونه اگر گل و لای، مجاری را ببندد، چشمه به گودالی تبدیل می‌شود؛ این همان طبیعت انسان است. اگر از آب اندک گودال برداشته شود خشک می‌شود. اگر بر آن افزوده شود، فزونی می‌کند، زیرا گنجایش گودال، اندک است. گودال، بدون ارتباط با منبع اصلی، آلوده و ضایع شدنی، خشک شدنی و تمام شدنی است. اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا است. بین خشک افتادن و سرریز شدن گودال، یکی دو ظرف آب، بیشتر فاصله نیست. اما همینکه مجاری ارتباط با منبع، لایروبی شد و ارتباط دائم بین آب گودال و منبع آن برقرار شد، دیگر گودال، گودال آب نیست، چشمه و چاه است. اگر از آن برداشته شود،‌نه تنها کم نمی‌شود، بلکه گل و لای مجاری آن بهتر خارج می‌شود و ظرفیت چشمه افزایش می‌یابد. آب مانده از آن خارج شده و آب تازه فوران می‌کند. این برداشتن، هم به کمیت و هم به کیفیت آب چشمه می‌افزاید و اگر بر آب آن بیفزایی، بر اساس قانون ظروف مرتبط، آب بالا نمی‌آید، مگر آنکه منبع به تناسب آن، گسترده شود. چگونه منبع بی‌نهایت گسترده‌ای با افزایش آب‌های محدود، سرریز می‌کند؟ نماز، ارتباط انسان و خداست که فطرت در جهت ارتباط دائم با خداست. آنچه خواست دایمی فطرت است به هنگام نماز به زبان می‌آید که لاصلوه الا بحضور القلب. اگر نماز، زبان حال قلب باشد، نماز است و اگر تهی از آن باشد، نماز نیست بلکه صورت بی‌معنی است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۴۵
فاطمه صالحی


بسم الله الرحمن الرحیم


"یا صاحب کل نجوا"


انسان موجودی دو مرحله ای


انسان موجودی دومرحله‌ای است. داستان ساحرانی که رویاروی موسی ایستادند، گواه وجود این دو مرحله در انسان است.

قَالُواْ لِفِرْعَوْنَ أَ ئنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن کُنَّا نحَنُ الْغَالِبِینَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذًا لَّمِنَ الْمُقَرَّبِین‏……فَأَلْقَوْاْ حِبَالهَمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قَالُواْ بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَلِبُون‏»

حدود همت ساحران، اجرت است و بالاترین ارزش از نظر آنها، عزت فرعون است که به آن سوگند می‌خوردند. اما پس از مشاهدة بلعیده شدن ابزار آنان به وسیله عصای موسی؛ فَأُلْقِىَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِرَبّ‏ِ الْعَالَمِینَ رَبّ‏ِ مُوسىَ‏ وَ هَارُون.

در این هنگام، فرعون اعتراض می‌کند که  قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَکُمْ  إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ  لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکمُ مِّنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِین.

در این حال، ساحران، مسئلة انقلاب الی‌الله را مطرح می‌کنند، و کشته شدن را پدیدة بی‌اهمیتی می‌دانند و تنها رضای خدا را مهم می‌شمارند.

در مرحلة پیش از انقلاب، اینگونه انسان بجز مزد، نمی‌خواهد و بجز توانمندی بیدادگران نمی‌بیند. اما پس از مرحلة انقلاب، بجز قدرت خدا نمی‌بیند و بجز رضای او نمی‌خواهد.

مشابه این مطلب کتاب تدوینی را انسان در شکوفایی جانداران چند مرحله‌ای می‌بیند. برای نمونه، کرم ابریشم با مرحلة کرمی و مرحلة پروانه‌ای بنگریم که نوعی انقلاب است. مرحلة پیله‌ای، واسطة بین دو مرحلة کرمی و پروانه‌ای است.

ساحران پیش از انقلاب، در مرحل کرمی و پس از انقلاب، در مرحله پروانه ای هستند. مرحله پیله ای آنها، تفکر قبل از سجده آنهاست.

باز قرآن می‌گوید: أَ فَلَمْ یَسِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَتَکُونَ لهَمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بهِا أَوْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بهِا  فَإِنهَّا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَاکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُور اگر سیر در ارض، مرحلة پیله‌ای انسان پنداشته شود، داشتن قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بهِا...، مرحلة پروانه‌ای انسان بوده و دورة پیش از سیر فی‌الارض را که تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُور باشد می‌توان مرحلة کرمی انسان پنداشت.



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۱۲
فاطمه صالحی